چرا و چه باید بخوانیم؟

چرا و چه باید بخوانیم؟

 

همه جا گلایه از پایین بودن سطح مطالعه در کشور هست اما به ندرت کسی از چه باید خواندن وچرایی وجود این تکلیف سخن می گوید؛ انگار تکلیف به خواندن را بدیهی و مسلم فرض کرده ایم و کیفیت آن را به سلیقه مخاطب سپرده ایم، درصورتیکه نه این تکلیف بدیهی است و نه هر نوع مطالعه ای به درد جامعه می خورد، همین چرا و چه باید بخوانیم پرسشی اساسی است که باید به آن پرداخته شود.

برخی مطالعه را یک کار شیک دانسته و برخی صرفاً به منظور ابراز وجود در محافل ومجالس به آن روی می آورند، بعید به نظر می رسد مطالعه ی اینچنینی مرهم دردی باشد؛ همچنین بعضی برای تفریح و بعضی در مواردی خاص و حسب نیازی موقت موضوعی را جهت مطالعه بر می گزینند، این موارد اگر چه مفید است اما موضوع این نوشتار نیست؛ در این مختصر صرف نظر از لذتی که در کتاب خواندن هست، می خواهیم پیرامون مطالعاتی که انجام آن برای هر شخص ضروری است، بحث کنیم.

کرامت و بقای ارجمندانه حق هر انسان و شاید هر موجود است، میل به بقا با احساس آرامش و لذت، ملازمه دارد؛ به ندرت انسانی یافت می شود که بخواهد با درد ورنج بماند، پیدایش اتانازی خود دلیل این مدعاست، پس ماندن توأم با آرامش و لذت و رضایت مندی حق وخواسته هر انسان است، از طرفی هر کسی از گمراهی، تاریکی وعدم آگاهی از آنچه که به او ربط پیدا می کند و یا ممکن است برایش ضرری داشته باشد، زجر خواهد برد، برای نمونه هر آدمی سعی می کند که بداند در کجا زندگی می کند، خوراک مورد نیازش را چگونه تهیه بکند و یا ابزار و آذوقه و پوشاکی را که می خواهد چگونه تدارک ببیند، این مثال های ساده برای آن است که بگوییم هر آدمی به منظور رهایی از دردمندی و رسیدن به آرامش نیازمند آگاهی است؛ با قبول این فرض نوبت به آن می رسد تا رابطه مطالعه با آگاهی را بررسی کنیم و ببینیم که چرا نمی شود آگاهی مورد نیاز خود را صرفاً از راه شنیداری و یا دیداری به دست بیاوریم؟ اگر آگاهی های مورد نیاز انسان تنها مربوط به خوردن وآشامیدن و نیازهای جنسی بود، می شد که از طریق توسل به وسایلی همچون تلویزیون و یا رادیو و یا دیگر ابزارهای ارتباطی به مقصود رسید، اما انسان علاوه بر این نیازها خواسته های دیگری هم دارد، بعید به نظر می رسد آدمی باشد که در زندگی خود به این موضوع که چیست و کیست و از کجا آمده و به کجا می خواهد برود، نیندیشیده باشد، همچنین دور از تصور است که انسانی باشد و نخواهد بداند که جهان پیرامونش چیست و چگونه است؛ ممکن است برخی با یافتن اولین پاسخ، میل پرسش گر خود را سرکوب کرده و خویشتن را قانع نموده باشند، اما هیچ انسانی نیست که اصل این نیاز را منکر شود؛ به راستی اگر انسان در راه دانستن چیستی خود و ویژگی های ذاتی و عرضی اش قدم بر ندارد، چگونه می تواند از خودش برای ماندن مراقبت کند؟  علاوه بر این هر انسانی برای بقاء نیازمند ارتباط با دیگران است عدم توجه به این مهم و عدم مطالعه کافی در این باره انسان را در عذابی دردناک گرفتار خواهد نمود هرکس باید بداند چه بگوید و کجا وچه زمانی بگوید و یا چه کنش و واکنشی در برابر دیگران داشته باشد؛ بر هر انسانی لازم است دیگران را بفهمد وفهمیده شود، دامنه این آگاهی ها آنقدر گسترده و پیچیده است که از راه شنیداری بدست نمی آید، علاوه بر این وسایل ارتباط جمعی همچون تلویزیون و رادیو اغلب دیدگاه مدیران خود و یا نظام سیاسی مستقر را تبلیغ می نمایند و به قدر کفایت به فروض و نظریه های دیگر نمی پردازند.

افزون بر این ها، هر شخص با توجه به نقشی که در جامعه ایفا می کند، باید اطلاعات مکفی داشته باشد در غیر اینصورت هم موجب خسران خود و هم تضرر دیگران خواهد شد، هر انسان در اجتماع نقش های متفاوتی را بر عهده می گیرد، معمولاً این نقشها به واسطه وضعیت حقوقی بر او تحمیل می شوند، وضعیت حقوقی به طور معمول شامل وضعیت سیاسی، وضعیت خانوادگی و وضعیت اجتماعی می شود.

منظور از وضعیت سیاسی، وضعیت شخص از نقطه نظر تابعیت و یا اقامت اوست، در برخی از کشورها که مرز بندی های نژادی و یا مذهبی هم موجبی برای وجود حق و تکلیف است می توان این ویژگی ها را هم در وضعیت سیاسی اشخاص دخیل دانست، از این لحاظ بسیارمهم است که انسان حقوق و تکالیف و جایگاه خود را باز شناسد و آگاهی های لازم را به دست آورد، از نقطه نظر وضعیت سیاسی یک شخص گاه در نقش فرمانروا است و گاه در نقش خدمتگزار؛ وقتی فعل با ترک فعل شخص موجب اثرگذاری در تصمیم گیریهای جامعه می گردد او نقش فرمانروایی خود را ایفاء می کند، برای نمونه شرکت یا عدم شرکت در رأی گیریها، راهپیمایی ها، اعتصاب ها از این دست رفتارهاست، پس برای اینکه تصمیمی درست اتخاذ شود لازم است هر فرد تاریخ را دانسته باشد تا از آزمون و خطای صورت گرفته استفاده کند، بخشی از حقوق عمومی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و تحولات هر روزه جامعه وجهان را مطالعه کرده باشد تا بتواند با تمسک به آنها اقدامی درست را انجام دهد، اطلاعات لازم در این خصوص نقش اساسی را در حفاظت از شخص و جامعه دارد.

از طرفی هر شخص با توجه به وضع سیاسی خود، تکالیفی را هم دارد لذا لازم است درباره این تکالیف هم آگاهی های لازم را به دست آورد، با مطالعه مقالات و نوشتارهایی راجع به حقوق عمومی، حقوق جزا، جامعه شناسی و ادبیات، مقالات اخلاقی و اجتماعی و نشریات می تواند به این اطلاعات دست یابد.

نقش دیگر یک فرد در جامعه راجع به وضعیت خانوادگی اوست، بسته به اینکه فرد پدر یا مادر یا فرزند خانواده باشد، نیاز به دریافت آگاهی هایی دارد تا بتواند با تمسک به آنها از عهده نقش خویش بر آید، این آگاهی ها را می تواند در نوشتار های مرتبط با روانشناسی، حقوق کودک، حقوق خانواده و حتی ادبیات بیابد؛ تاکید بر ادبیات از این بابت است که نوشتارهای ادبی معمولاً در مقام بیان بایدها و نبایدهای اخلاقی هستند.

هر شخص برای ایفای نقش اجتماعی خود و خصوصاً نقشی که به موجب حرفه خاص خویش به عهده گرفته است نیازمند مطالعه کافی و بسیار است، موضوع این مطالعه به حرفه شخص و نقشی که ایفا می کند، بستگی دارد، مثلاً یک وکیل دادگستری به مطالعات وسیع حقوقی و یک پزشک به مطالعات گسترده ی پزشکی نیاز دارد و دیگر مشاغل هم به همین ترتیب.

به طور خلاصه می توان گفت هر شخص به دلایل زیر نیازمند مطالعه است:

  • نیاز به جهان شناسی و خود شناسی، برای رفع این نیاز باید نوشتارهایی درباره فلسفه (غیر دینی و دینی)، منطق، جغرافیا، پزشکی، روانشناسی وتغذیه را مطالعه کند.
  • نیاز به ارتباط و زندگی جمعی، به این منظور شخص باید در خصوص وسایل وتکنولوژی ارتباطی از قبیل رایانه و غیره و همچنین ادبیات و روانشناسی و حسب مورد زبان های بین المللی و یا بیگانه، به مطالعه بپردازد.
  • نیاز مرتبط با

الف: ایفای نقش های ناشی از وضعیت سیاسی؛ تاریخ، علوم سیاسی، حقوق عمومی، حقوق جزا، اقتصاد، ادبیات، جامعه شناسی واخلاق می تواند موضوع مطالعه جهت رفع این نیاز باشد.همچنین مطالعه نشریات و روزنامه ها و پیگیری رخدادهای سیاسی و اجتماعی برای رفع این نیاز، اجتناب ناپذیر است.

ب: ایفای نقش های ناشی از وضعیت خانوادگی؛ مطالعه مباحث حقوق کودک، حقوق خانواده، ادبیات و روانشناسی در این رابطه  ضروری است.

پ: ایفای نقش های ناشی از وضعیت اجتماعی؛ مطالعه تخصصی درباره اجرای درست آن نقش خاص و به میزان زیاد مورد نیاز است.

پس هر کدام از ما نیاز داریم که در هر سال مقداری درباره فلسفه، منطق، تاریخ، سیاست، حقوق، اقتصاد، ادبیات، ادبیات بیگانه، اخلاق، تغذیه، پزشکی، روانشناسی، جغرافیا، تکنولوژی ارتباطات، جامعه شناسی بخوانیم و رویدادهای سیاسی و اجتماعی را رسد کنیم افزون بر این ها الزاماً بایستی به کفایت مطالعه تخصصی هم داشته باشیم. به جز مطالعات تخصصی مابقی را نیاز نیست به صورت حرفه ای بخوانیم، چون هیچ کس آنقدر عمر ندارد که بتواند همه فن حریف بشود اما در حد یک انسان متعارف که بتواند در رویارویی با مشکلات غافلگیر نشود و در مواقع حساس تصمیم منطقی را اتخاذ کند، نیاز به فهمیدن آنها داریم.

اکنون زمان آن رسیده است که درد قرن ها واپس زدگی را چاره کنیم قلم وخودکار را برداریم و در آغاز سال نو یک لیست مطالعاتی تهیه کنیم و هر سال همین کار را بکنیم، یک کتاب داخل کیف بگذاریم برای زمان هایی که در تاکسی و یا ادارات و بانک ها و غیره تلف می کنیم، یک کتاب در اتاق خواب بگذاریم برای ربع ساعت قبل از خواب، یک کتاب داخل اتومبیل داشته باشیم برای هر وقتی که در تعمیرگاه و یا کارواش هدر می دهیم، همچنین روزانه ۲ تا ۳ ساعت را در لابه لای همه گرفتاری ها به خواندن اختصاص دهیم، این یک کار شیک و به قول امروزی ها لاکچری نیست بلکه تکلیف ماست، تکلیفی که قرن هاست از آن غافل مانده ایم، شاید با به جای آوردن آن بتوانیم بهتر زندگی کنیم و با وجدانی آسوده عمر بسپاریم، امروزه خوب بودن تنها و نیت خوب داشتن، کافی نیست و رفع تکلیف نمی کند، باید آگاه بود و آگاهانه تصمیم گرفت، به عنوان مثال وقتی تصمیم می گیریم رأی بدهیم یا ندهیم، مادامی که تاریخ را نخوانده ایم، عمومات دانش سیاسی را نمی دانیم و موضوعات روز را مرور نکرده ایم، چه رای بدهیم، چه ندهیم ثواب نکرده ایم ولو اینکه کارمان صواب باشد.

اگر همت گماریم می توانیم حداقل ۱۰ کتاب تخصصی و ۱۵ کتاب راجع به دیگر موضوعات را به شرحی که گفته شد در یکسال بخوانیم، با این روند حداقل در ۱۰ سال ۲۵۰ کتاب خوانده ایم و اوقات مهدور خود را هم مدیریت کرده ایم، نیاز نیست از کتاب های حجیم شروع کنیم و ضروری نیست که مقصدی برای خود درنظر بگیریم، خواندن و درک لذت مطالعه خود مقصد است.

امیرپویا رشیدی

وکیل دادگستری

 

 

4 نظر در “چرا و چه باید بخوانیم؟”

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *