نوروز

شادباش نوروز

در زمهریر زمستان ها، خسته از هجوم گجسته ی بی رحم ها ماندیم؛ شمشیرها را خون دادیم اما، ماندیم؛ فتح الفتوح شدیم اما، ماندیم و در این ماندن ها نوروز با ما بود آنچنان که هنوز هم هست؛ شمیم این رفیق کهن نوشتان باد.

شادباش نوروز

در هر بهار یک شعر عاشقانه هست و در هر نوروز عطر شورانگیز یک تاریخ، این بی بهانه  ی مهربان نوشتان، و روزگارتان شاد باد.       #نوروز #هفت_سین #سرکه #سمنو #سیر #سبزه #سکه #سنجد #سماق  

نوروز

نسیمش وزان است، از مینوی چنان کز شمیمش، جوان می شوی ازاین جشنٍ نوروزِ پیروزِ ما درخشیده آن، مانده از کسروی به شهنامه خواندن بپرداز تا بدانی که بودی کجا می روی جهانی برقصند و شادی کنند دراین جشنِ جامانده از پهلوی دراین گَه ندانی چه ها می کند کمی مهربانی کمی مثنوی خرد ورز …

نوروز خواندن بیشتر & raquo؛

نامه ای به نوروز

  نوروز گرامی سلام این روزها ، همه جا بوی تو آکنده شده و عطر تو آنچنان فراگیر گردیده که هیچ کس را توان نادیده گرفتنت نیست، آن قدر خوب به زمین و زمان تازگی داده ای که حتی امیدِ به جوانه زدن را در نگاهِ کهن سال ترین درخت ها هم احساس می کنم …

نامه ای به نوروز خواندن بیشتر & raquo؛